top of page

ناخودآگاه جمعی، ریسمان های پنهان بشریت

Writer's picture: Farshid RashidifarFarshid Rashidifar

فرشید رشیدی فر

مشاور و روان درمانگر

 

کارل یونگ، روان‌پزشک و روانکاو برجسته سوئیسی، با اندیشه‌های انقلابی و نوآورانه خود آثاری ماندگار در حوزه روانشناسی بر جای گذاشت. از جمله کارهای قابل توجه او، توسعه مفهوم ناخودآگاه جمعی است که ستون اساسی روانشناسی تحلیلی او بود. از نظر یونگ، ذهن انسان نه تنها شامل یک ناخودآگاه شخصی (personal unconscious) است، بلکه سطح عمیق تری، به نام ناخودآگاه جمعی (collective unconscious) را نیز در بر می گیرد. در حالی که ناخودآگاه شخصی تجربیات، خاطرات و احساسات منحصر به فرد و سرکوب شده یک فرد را در خود جای می دهد، ناخودآگاه جمعی تجربیات و نمادهای مشترک بین انسانها، که پیوند عمیقی را بین همه اعضای بشریت ایجاد می کند، را بررسی می کند.


مفهوم ناخودآگاه جمعی ریشه در اعتقاد یونگ به تجربیات و مضامین جهانی بشری دارد که فراتر از فرهنگ ها و دوره های تاریخی است. او استدلال می‌کرد که این تجربیات مشترک در قالب الگوهای بنیادی و فراگیر (archetypes)، که در اسطوره‌ها، آداب و رسوم مردمان، فولکلور و نمادهای مذهبی در فرهنگ‌ها و دوره‌های زمانی مختلف مشاهده می‌شود، شکل می‌گیرند و بازنمای نمادین عمیقی از مفاهیم و رفتارهای انسانی هستند که بر ادراک، نگرش ها و پاسخ های ما به جهان تأثیر می گذارند. یونگ اعتقاد داشت که تأثیر الگوهای بنیادی و فراگیر از ناخودآگاه جمعی به شکل‌گیری ساختارهای اجتماعی، سیستم‌های اعتقادی و بیان‌های فرهنگی کمک می‌کند. او معتقد بود با به دست آوردن بینش در مورد این الگوها، می‌توانیم انگیزه‌ها، آرزوهای انسان‌ها و ماهیت انسانی جوامع را بهتر درک کنیم.


در کتاب «چهارالگوهی بنیادی و فراگیر» (Four Archetypes)، یونگ نه تنها به شرح و تبیین پیشینه نظری این ایده می‌پردازد، بلکه چهار الگوی بنیادی و فراگیر را به عنوان بخشی از ساختار روانی هر انسان به تفصیل بیان می‌کند. او با بررسی نقش این الگوها در اسطوره‌ها، افسانه‌ها و کتاب‌های مقدس، نحوه درک انسان از خود و دیگران را به طرز عمیقی توضیح می‌دهد.


الگوی مادر (mother)

«مادر»، نمادی جهانی و اساسی است که جنبه‌های پرورشی، مراقبتی و حفاظتی اصل زنانگی را نمایان می‌سازد. این الگو در اسطوره‌ها، باورهای مذهبی و روایات فرهنگی در جوامع مختلف یافت می‌شود و ویژگی‌های مادری و عشق مادری را بازتاب می‌دهد. «مادر»، نمادی از سرچشمه زندگی و آفرینش است که رزق، آسایش و حمایت بی قید و شرط را به ارمغان می‌آورد. این الگوی بنیادی و فراگیر، فقط محدود به مادران بیولوژیک نمی‌شود و می‌توانند با هویت‌هایی مانند الهه‌ها (goddesses)، خدایان مادرانه (maternal deities)، یا سرپرستان پرورش‌دهنده (nurturing caretakers) نمایان شوند. «مادر» نقش حیاتی در شکل‌دهی به درک ما از جنبه‌های زنانگی دارد و اهمیت شفقت، همدلی و ظرفیت مراقبت از دیگران را مورد تأکید قرار می‌دهد. این الگو همچنین دارای پتانسیل انرژی‌های خلاق و مخرب است که نشان‌دهنده ماهیت دوگانه نقش مادری است. این الگو به جنبه‌های ابدی و چرخه‌ زندگی، تولد و تجدید اشاره می‌کند. افراد ممکن است در رویاها، داستان‌های فرهنگی یا تجربیات شخصی با الگوی مادر مواجه شوند و حضور آن می‌تواند احساس امنیت را برانگیزد.


الگوی تولد دوباره (rebirth)

«تولد مجدد»، نمادی پرقدرت و تحول‌آفرین است که بازتولید، بازسازی و چرخه زندگی را به نمایش می‌گذارد. این الگو معمولاً به مفهوم مرگ نمادین و پس از آن، رستاخیز یا تحول عمیق در روح و شرایط زندگی افراد تمرکز می‌کند. «تولد مجدد» منعکس‌کننده تجربه انسان در رویارویی با چالش‌ها، ناکامی‌ها یا حتی لحظات ناامیدی است که در نهایت منجر به قدرت درونی، خرد و دگرگونی می‌شود. این الگو از تجربه‌های زندگی، مرگ و تولد دوباره الهام می‌گیرد و تغییرات فصول، طلوع و غروب خورشید و جریان مداوم هستی را به تصویر می‌کشد. این الگو افراد را دعوت می‌کند تا تغییرات را در آغوش بگیرند، با ترس‌های خود مقابله کنند و الگوها یا باورهای قدیمی را کنار بگذارند که در نتیجه منجر به رشد شخصی و تکامل معنوی می‌شود. همچنین یادآور آن است که از تاریک‌ترین لحظات، فرصت‌های جدیدی می‌توانند پدیدار شوند که حس امیدواری و انعطاف‌پذیری را در مواقع سختی ارائه می‌دهند.


الگوی روح (spirit)

الگوی "روح" جنبه متعالی و معنوی وجود انسان را نشان می دهد که مظهر اشتیاق برای ارتباط با چیزی فراتر از خود و جستجوی معنا و هدف در زندگی است. الگوی روح عمیقاً با کاوش در امور الهی، مقدس و اسرار هستی در هم آمیخته است. از منیت و نگرانی های مادی فراتر می رود و به دنبال درک عمیق‌تری از جهان و پیوستگی بین همه چیز است. این الگو اغلب با جستجوی روشنگری، بیداری معنوی و احساس یگانگی با کیهان همراه است. می تواند در باورهای مذهبی، تجربیات عرفانی یا لحظاتی از بینش و الهام ظاهر شود. الگوی «روح» افراد را تشویق می کند تا اعماق درونی خود را کشف کنند، به پرسش های وجودی بیاندیشند، و به دنبال ارتباط عمیق تر با ابعاد مقدس و معنوی زندگی باشند.


الگوی شیاد (the trickster)

الگوی « شیاد» یک نماد جهانی است که نشان‌دهنده شیطنت، غیرقابل پیش‌بینی بودن و برهم‌ زدن هنجارهای اجتماعی است. این شخصیت که در اسطوره‌ها، فولکلور و روایت‌های فرهنگی در جوامع مختلف یافت می‌شود، قراردادهای تثبیت شده را به چالش می‌کشد، از مرزهای اخلاقی عبور می‌کند، و اغلب مظهر حیله‌گری و بازیگوشی است. این الگو به عنوان یک کاتالیزور برای تغییر و دگرگونی عمل می‌کند و باورها و ساختارهای ایستا را به چالش می کشد. شیاد می‌تواند یک خدای حقه‌باز، یک حیوان بدجنس یا یک شخصیت انسانی باهوش باشد که طنز، شگفتی و گاهی هرج‌ومرج را در جهان به ارمغان می‌آورد. شیاد از طریق کارهای خنده‌دار و خرابکارانه‌اش، پیچیدگی طبیعت انسان و اهمیت پذیرش خلاقیت، سازگاری و تمایل به زیرسوال بردن وضعیت موجود را به افراد یادآوری می‌کند.

 

کاوش‌های یونگ درباره الگوهای بنیادی و فراگیر به چهار نمونه بالا محدود نمی‌ شوند. در طول زندگی حرفه‌ای‌اش، یونگ به بررسی متعدد الگوهای بنیادی و فراگیر دیگری پرداخت که از بررسی‌های بالینی، مطالعه اسطوره‌ها، رویاها و تحقیقات ‌فرهنگ های گوناگون نشأت می‌گرفتند. در ادامه، به چندین نمونه دیگر از این الگوهای بنیادی و فراگیر پرداخته شده است:


آنیما/آنیموس (anima and animus): آنیما و آنیموس، اصطلاحات روان‌شناختی هستند که برای توصیف ویژگی‌های زنانه و مردانه در هر انسان، بدون توجه به جنسیت، استفاده می‌شوند. آنیما در مردان، صفات زنانه درونی مانند احساسات و حساسیت را نمایان می‌کند. این می‌تواند مانند جنبه زنانه شخصیت مرد، در رویاها یا در رابطه با زنان ظاهر شود. در زنان، آنیموس ویژگی‌های مردانه درونی مثل جرات، منطق و جاه‌طلبی را نمایان می‌کند. این می‌تواند مانند بخش مردانه شخصیت زن، بر رفتار او تأثیر بگذارد. یونگ معتقد بود که پذیرفتن و ادغام این تضادهای درونی می‌تواند به شخصیتی متعادل‌تر و کامل‌تر منجر شود. نادیده گرفتن یا سرکوب آنیما یا آنیموس ممکن است منجر به رفتارهای ناخودآگاه یا درگیری‌های درونی شود. با شناخت و درک این جنبه‌ها، افراد می‌توانند به احساس بهتری از خودآگاهی و رشد شخصی دست یابند.


قهرمان (hero): الگوی قهرمان، شخصیتی را به تصویر می‌کشد که به فراخوان یک سفر ماجراجویانه پاسخ می‌دهد و زندگی روزمره خود را رها می‌کند تا با چالش‌ها و موانع مختلف روبرو شود. در طول این سفر، متحدان و مربیانی پیدا می‌کند و رشد شخصی را تجربه می‌کند و با دشمن اصلی مقابله می‌کند. . در نهایت، قهرمان به پیروزی می رسد و با خرد جدید یا گنجینه ای گرانبها باز می گردد. این الگو، نماد پتانسیل انسانی، انعطاف‌پذیری و توانایی غلبه بر ناملایمات است و انسان‌ها را الهام می‌دهد تا با ترس‌ها مقابله کرده، اقدامات بزرگ و معناداری انجام داده و به همین ترتیب، درس‌های ارزشمندی از زندگی به دست آورند.


پرسونا (persona): در روانشناسی یونگ، پرسونا به معنای نقاب یا نقش اجتماعی استفاده می‌شود که افراد برای تناسب با انتظارات و معیارهای اجتماعی از آن استفاده می‌کنند. پرسونا نمایی ظاهری است که به دنیای بیرون ارائه می‌شود و به افراد اجازه می‌دهد نقش‌های خاصی را ایفا کنند و با دیگران در محیط‌های مختلف اجتماعی تعامل داشته باشند. اگرچه پرسونا برای عملکرد اجتماعی ضروری است، اما ممکن است افراد ارتباط خود را با «خود واقعی» و احساسات واقعی خود از دست بدهند. یونگ به ضرورت نگاه داخلی و آشتی دادن با هویت و شخصیت واقعی خود، تأکید کرد و ترویج حس یکپارچه‌تر با خود و جلوگیری از قطع ارتباط با جوهر اصیل درونی را توصیه نمود.

خود (self): در روانشناسی تحلیلی یونگ، "خود" به معنای اصل سازماندهی مرکزی شخصیت است که تمام جنبه‌های روان فرد، از جمله عناصر خودآگاه و ناخودآگاه، را با یکدیگر ادغام می‌کند و به دنبال وحدت و یکپارچگی درونی است. این نماد بعد متعالی و معنوی تجربه انسانی را نمایان می‌سازد که فراتر از ایگو (ego) قرار دارد و با مضامین جهانی ارتباط برقرار می کند. از طریق فرآیند اصالت‌یابی (individuation)، افراد به دنبال یکپارچه‌سازی خود هستند که به رشد شخصی و خودآگاهی منجر می‌شود. الگوی "خود" در رویاها، نمادها و تجربیات ظاهر می‌شود و افراد را به سمت تحقق جنبه‌های اصیل و واقعی خود و دستیابی به تعادل و هماهنگی روانی هدایت می‌کند.


سایه (shadow): سایه، جنبه های ناخودآگاه و سرکوب شده «خود» را نشان می دهد که فرد آن را نامطلوب یا از نظر اجتماعی غیرقابل قبول می داند. این شامل غرایز، امیال، عواطف و ویژگی هایی است که فرد انکار یا سرکوب می کند و اغلب آنها را به دیگران فرافکنی می کند. با آگاهی و پذیرش جنبه های ناخودآگاه و سرکوب شده خود می توانیم شخصیتی متعادل تر داشته باشیم که در نهایت به رشد شخصی، خودآگاهی بیشتر و درک دلسوزانه تر از خود و دیگران منجر خواهد شد.


پیرمرد خردمند (the wise old man): «پیرمرد خردمند» نماد خرد، راهنمایی و بینش معنوی است که به‌عنوان یک شخصیت پیر، حکیم یا مربی ظاهر می‌شود و نصایح عمیق و درس‌های مهمی ارائه می‌دهد. «پیرمرد خردمند» قهرمان یا جوینده را در سفر خودیابی همراهی کرده و در زمان‌های تردید آنها را حمایت و پشتیبانی‌ می‌کند. این الگو نماد جستجوی معنا و درک عالی‌ است و افراد را به جستجوی خرد و پاسخ‌های عمیق‌تر برای سؤالات زندگی تشویق می‌کند. «پیرمرد خردمند» از طریق حضور در داستان‌ها و فرهنگ، اهمیت یادگیری از گذشته و جستجوی راهنمایی از کسانی که به‌وسیله تجربیات زندگی خود به بینش عمیق دست یافته‌اند را یادآوری می‌کند.

 

سه مثال برای درک بهتر از مفهوم ناخودآگاه جمعی


در فرهنگ ایرانی، مفهوم «حافظ» و شعر او می‌تواند نمونه‌ای از ناخودآگاه جمعی باشد. حافظ، شاعر بلندآوازه پارسی‌زبان از قرن چهاردهم میلادی، آثارش در ایران با ویژگی‌های بارزی مورد توجه و خوانش گسترده‌ای قرار گرفته است. اشعار او به زبانی جهانی به مضامین عشق، معنویت و شرایط انسانی پرداخته‌اند که با نسل‌ها و تاریخ‌های گوناگون طنین می‌اندازند. نمادها و مضامینی که در شعر حافظ تکرار می‌شوند، مانند معشوق، بلبل و گل سرخ، به‌عنوان بازنمایی‌ از الگوهای کهن، وارد ناخودآگاه جمعی ایرانیان می‌شوند. اشعار او اغلب در زمینه‌های مختلف تفسیر می‌شوند و قدرت فراخوانی احساسات و تأملات عمیق در خوانندگان و شنوندگان دارند و فراتر از زمان، ما را به میراث مشترک پیوند می‌دهند.


نمونه دیگر را می‌توان در جشن‌ها و آیین‌های سنتی ایرانی مانند «نوروز» یافت. جشن نوروز قدمتی به هزاران سال دارد که آیین‌ها، آداب و رسوم و نمادهای آن از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و میراثی جمعی است که عمیقاً در هویت ایرانی ریشه دوانده است. مضامین و نمادهای مرتبط با نوروز، مانند سفره هفت سین ، پریدن از روی آتش در چهارشنبه سوری ، تجدید طبیعت و پیروزی نور بر تاریکی، منعکس کننده الگوهای بنیادی و فراگیر و تجارب باستانی ما است که با ناخودآگاه جمعی ما طنین انداز می شود. جشن نوروز به عنوان یک نیروی متحد کننده در میان ایرانیان عمل می کند، آنها را به میراث فرهنگی مشترکشان متصل می کند، حس اتحاد و تعلق را تقویت می کند و هویت جمعی را که فراتر از تفاوت های فردی است، تقویت می کند. این تجلی چگونگی شکل‌دهی و تأثیر ناخودآگاه جمعی بر رویه‌ها و سنت‌های فرهنگی یک جامعه است که حامل معنا و نمادی عمیق است که در طول زمان مورد گرامیداشت و تجلیل قرار گرفته و خواهد گرفت.


منظومه حماسی «شاهنامه» فردوسی نمونه دیگری از ناخودآگاه جمعی در فرهنگ ایرانی است. «شاهنامه» شاهکاری است که داستان های اسطوره ای و تاریخی گذشته کهن ایران را روایت می کند. عمیقاً در روان جمعی ایرانیان ریشه دارد و منعکس کننده الگوهای بنیادی و فراگیر و مضامینی است که با تجارب ما در طول نسل ها طنین انداز می شود. داستان‌های پهلوانی شاهان، جنگاوران و موجودات اسطوره‌ای در «شاهنامه» با عواطف و آرزوهای جهانی هر کدام از ایرانیان برخورد می‌کند و آن را به بخشی ماندگار و گرامی از میراث فرهنگی ما تبدیل می‌کند.


از طریق نمونه‌های ارائه شده، مفهوم ناخودآگاه جمعی و اهمیت آن در فرهنگ ایرانی به تصویر کشیده شده است. با بررسی این پدیده‌های فرهنگی، ما به درک عمیق‌تری از چگونگی شکل‌گیری تجربیات مشترک، نمادها و الگوهای بنیادی و فراگیر می‌رسیم. ناخودآگاه جمعی نقشی حیاتی در شکل‌دهی ساختارهای اجتماعی، بیان‌های فرهنگی و هویت جمعی یک جامعه ایفا می‌کند که بازتابی از پیوستگی و جهانی بودن تجربیات انسانی در طول زمان و مکان است.


مفهوم ناخودآگاه جمعی اهمیت عمیقی در اتحاد مردم در میان فرهنگ‌ها و نسل‌ها دارد. این مفهوم به عنوان پلی عمل می‌کند که تجربه انسانی را در یک سطح اساسی به هم متصل می‌کند و از تفاوت‌های فردی و مرزهای فرهنگی فراتر می‌رود. ناخودآگاه جمعی همچون یک مخزن مشترک، حاوی تجربیات، خاطرات و نمادهای عمومی‌ بشر است که حس همبستگی‌ را تقویت می‌کند. از طریق این مخزن، افراد زمینه‌های مشترک، درک و همدلی پیدا می‌کنند و آنها را قادر می‌سازد تا در سطح عمیق‌تری با یکدیگر ارتباط برقرار کنند که در نتیجه باعث تقویت جامعه می شود. پذیرش مفهوم ناخودآگاه جمعی می‌تواند به قدردانی و احترام بیشتر نسبت به دیدگاه‌ها و فرهنگ‌های مختلف منجر شود و باعث ایجاد هماهنگی و همکاری بین افراد از هر طبقه‌ای گردد. در دنیایی که اغلب با تفاوت‌ها تقسیم می‌شود، شناخت ناخودآگاه جمعی می‌تواند نقشی حیاتی در ارتقای درک، شفقت و وحدت بین افراد و جوامع ایفا کند.


 

Farshid Rashidifar (MSW, RSW, Registered Social Worker, Psychotherapist)

Factor Inwentash School of Social Work

University of Toronto

Comments


Commenting has been turned off.

Farshid Rashidifar

MSW. RSW. Psychotherapist

Vancouver (604) 830-2086       Toronto (416) 838-9333     info@farshidrashidifar.com

  • Instagram
  • Facebook
  • Twitter
  • LinkedIn
  • YouTube
  • TikTok
  • Telegram

Copyright© 2024 Farshid Rashidifar, All rights reseved.

bottom of page