فرشید رشیدی فر
مشاور و روان درمانگر
یکی از خصوصیات ذهن انسان شناسایی الگوها و ایجاد معنا در محیط اطراف خود است. این تمایل شناختی در طول رشد و تکامل به انسانها کمک کرده است تا تهدیدها، فرصتها و ارتباطات موجود در محیط اطراف را شناسایی کنند. با این حال، این تمایل به شناسایی الگوها در برخی مواقع ممکن است ما را به سمت نتایج نادرست سوق دهد، بهویژه زمانی که درک صحیحی از احتمالات و رویدادهایی که بر اساس تصادف رخ می دهند نداشته باشیم. یکی از نمونههای این انحراف شناختی، سفسطه قمارباز (Gambler Fallacy) است که به موجب آن افراد به اشتباه تصور میکنند که رویدادهای گذشته بر رویدادهای آینده تأثیرگذار هستند. در این مقاله، به بررسی این انحراف شناختی پرداخته و علل روانشناختی آن، تأثیرات واقعی آن در جهان و استراتژیهایی برای کاهش آن مورد بحث قرار میگیرد.
سفسطه قمارباز، از این باور اشتباه ناشی می شود که رویدادهایی که به صورت تصادفی رخ می دهند دارای حافظه ذاتی هستند یا اینکه به نوعی به یکدیگر مرتبط می باشند؛ به این معنی که اگر یک پیامد خاص در یک بازه زمانی بیشتر از انتظار رخ داده باشد، احتمال وقوع نتیجه معکوس در آینده افزایش مییابد. این اعتقاد از مغالطه "جهان منصف" نشات میگیرد که در آن فرض بر این است که جهان همواره در جهت «توازن منصفانه» در حال چرخش است. بعنوان مثال، چرخش سکه و شیر و خط انداختن را در نظر بگیرید. اگر یک سکه منصفانه بچرخد و پنج بار متوالی روی «شیر» فرود بیاید، سفسطه قمارباز بر این باور است که چرخش های بعدی منجر به آمدن «خط» خواهند شد. با این حال، هر چرخش سکه مستقل از موارد قبلی است، و احتمال به دست آوردن شیر یا خط بدون در نظر گرفتن توالی گذشته همچنان پنجاه درصد است. سفسطه قمارباز از درک نادرست از پیشامد های احتمالی ناشی می شود.
سفسطه قمارباز، ناشی از فهم نادرست شناختی است که در تصمیمگیری انسانها ریشه دارد یکی از عوامل اساسی در شکلگیری این الگو، نیاز ذاتی انسان به برپایی نظم و ساختار در میان آشوب و اضطراب است. در طول تاریخ تکامل، توانایی تشخیص الگوها بهمنظور بقا بسیار حائز اهمیت بوده است. این تمایل ریشه در سازگاری نیاکان ما با محیط غیر قابل پیشبینی خود دارد، جایی که تشخیص الگوها در میان نابسامانی ها ، شانس بقا را افزایش میداده است. با این وجود، همان ویژگی که قبلًا به عنوان یک مزیت تکاملی عمل میکرد، اکنون میتواند در مواجهه با وقایع احتمالی، ما را به سمت اشتباه سوق دهد. دنیای مدرن ما مملوّ از رویداد های تصادفی و پیشامد های نا بهنگام است، مانند چرخش سکه، انداختن تاس یا قرعهکشی، که در آن خطر اشتباه در درک و فهم درست وقایع وجود دارد.
علاوه بر این، سوگیری های شناختی (cognitive biases) مغالطه قمارباز را تشدید می کند، که نمونه آن دستیابی هیوریستیک یا غیرمستدل (availability heuristic) می باشد. دستیابی هیوریستیک یا غیرمستدل به میان بر ذهنی اشاره دارد که انسانها در هنگام قضاوت یا تصمیمگیری معمولاً دچار آن می شوند. این مفهوم شامل اعتماد به اطلاعات یا نمونههایی است که به سهولت در دسترس هستند و به سرعت در ذهن به طور خودکار ظاهر میشوند، و فرصتی برای استدلال و جستجوی دادههای جامعتر یا دقیقتر را فراهم نمی سازند. ما تمایل داریم بر تجربیات اخیر تأکید بیشتری داشته باشیم که میتواند منجر به برآورد بیش از حد اهمیت این نتایج و تأثیر آنها بر رویدادهای آینده شود. به عنوان مثال، در بازی «شیر یا خط» وقتی چرخش سکه منجر به «شیر» می شود، ذهن ما اهمیت نامتناسبی را به این موارد می دهد و ما را به این باور می رساند که در حال حاضر احتمال وقوع «خط» در چرخش بعدی سکه بیشتر است. این انحراف به این دلیل رخ می دهد که مغز ما اهمیت رویدادهای اخیر را تقویت می کند و باعث می شود که تصادفی بودن مرتبط با هر چرخش سکه را به درستی در نظر نگیریم. بنابراین، سفسطه قمارباز از تعامل تمایلات روانشناختی که در طول زمان شکل گرفتهاند، نشأت میگیرد. گرایش ما به ایجاد نظم ذهنی همراه با تمایل به تأثیرپذیری از تجربیات اخیر، زمینهای مناسب برای پدید آمدن تصورات نادرست درباره مسائل احتمالی را فراهم میکند. شناخت و درک این عوامل روانشناختی برای تصمیمگیری منطقی، به ویژه در موقعیتهایی که بر حسب تصادف رخ می دهند، بسیار اهمیت دارد. با فهم از سوگیریهای ذهنی خود و ارزیابی دقیق احتمالات، میتوانیم از اشتباه جلوگیری کرده و در دنیایی که احتمالات بخش جدا نشدنی از بسیاری از نتایج است، انتخابهای آگاهانهتری داشته باشیم.
راهبردهای کاهش خطا
برای کاهش تأثیر «سفسطه قمارباز»، چندین استراتژی را می توان به کار گرفت. اول، به دست آوردن درک کامل از نظریه احتمال (probability theory) و درک «ذات تصادفی بودن رویدادها» بسیار مهم است. تشخیص اینکه «هر رخداد مستقل دارای یک احتمال ثابت است»، می تواند تمایل به باور به هر شکلی از تعادل و انصاف کیهانی را خنثی کند. دوم، هنگام مواجهه با موقعیتهایی که شامل رویدادهای تصادفی است، تمرین ثبت کردن و تجزیه و تحلیل دادهها میتواند احتمالات واقعی را آشکار کند. در حالی که الگوها ممکن است در طول زمان ظاهر شوند، آنها باید به طور عینی مورد بررسی قرار گیرند و در برابر احتمالات پیش بینی شده اندازه گیری شوند. سوم، توصیه میشود به جای تمرکز بر رخداد های کوتاه مدت بر روندها و میانگینهای بلندمدت تأکید کنید. اگرچه ممکن است در کوتاه مدت نوسانات تصادفی زودگذر ایجاد شود، اما حجم نمونه (sample size) بزرگتر در نهایت باید منجر به همسویی نتایج با احتمالات مورد انتظار شود. چهارم، اتخاذ تصمیمگیری منطقی که ریشه در شواهد قوی و یکپارچه دارد و همچنین شامل تحلیل دقیق و قضاوت منطقی است، در مقایسه با انتخابهای تحت تأثیر واکنشهای احساسی و تمایلات شناختی، به نتایج مطلوبتری منجر خواهد شد. در نهایت، بهویژه در زمینههایی که شامل تصمیمهای مالی مهم است، گرفتن راهنمایی از افراد متخصص یا حرفهای که تجربه بالایی در احتمالات و آمار دارند، میتواند اقداماتی را برای جلوگیری از سقوط در دام اشتباهات ناشی از ریسک پذیری نادرست فراهم آورد. در زمینه های روانی و اجتماعی نیز، یک روان درمانگر متخصص می تواند به شما کمک کند تا با بینش بهتر و روشن تر از مسائل بتوانید تصمیم های بهتری برای آینده اتخاذ کنید.
سفسطه قمارباز به عنوان یادآور تعامل پیچیده بین روانشناسی انسان و احتمالات است که گرایش ذهنی ما را برای یافتن نظم در تصادفی بودن رویدادها برجسته می کند و سوگیری های شناختی را که می تواند بر ادراکات و تصمیمات ما تأثیر بگذارد را نشان می دهد. در حوزه قمار، سرمایهگذاری و سایر مواردی که نیاز به تصمیمگیری های دقیق دارند، شناخت و غلبه بر این انحراف بسیار مهم است. با درک ماهیت تصادفی رویدادها ، پذیرش عقلانیت، و به کارگیری راهبردهایی برای کاهش اثرات آن، افراد می توانند با وضوح و انعطاف پذیری بیشتری با موضوع شانس و عدم قطعیت برخورد کنند.
Farshid Rashidifar (MSW, RSW, Registered Social Worker, Psychotherapist)
Factor Inwentash School of Social Work
University of Toronto
Comments