فرشید رشیدی فر
روان درمانگر و مشاور
گروهاندیشی یک پدیده روانشناختی است که نشان میدهد چگونه گروههای به هم پیوسته به دلیل تمایل آشکار برای توافق در درون گروه، به سمت تصمیمها و انتخابهای ضعیف یا نادرست گرایش پیدا می کنند. در واقع، این وضعیت زمانی به وجود میآید که الزام گروه به اتفاق آراء و انطباق بر بررسی انتقادی غالب میشود. در نتیجه، گروه ممکن است به اندازه کافی تمام اطلاعات موجود، گزینهها و نتایج بالقوه را در نظر نگیرد و نهایتا تصمیماتی را بگیرد که اغلب ناقص، غیرمنطقی و حتی غیر اخلاقی باشند. این امر میتواند پیامدهای منفی در موقعیتهایی که نیاز به تصمیم گیریهای حیاتی دارند، داشته باشد، زیرا مانع تبادل آزاد ایدهها و ارزیابی انتقادی میشود. شناسایی نشانههای «گروهاندیشی» و ایجاد فضایی که در آن گفتوگوی باز، تحلیل انتقادی، و ترکیب دیدگاههای مختلف را تقویت میکند، برای جلوگیری از مشکلات مرتبط با «گروهاندیشی» و اطمینان از تصمیمگیریهای سنجیده در پویایی گروهی و سازمانی بسیار مهم است. ایروینگ جانیس (Irving Janis)، روانشناس مشهور، و معرف این پدیده، طیفی از شاخصهای متمایز را شناسایی کرد که نشاندهنده وجود «گروهاندیشی» است و هر کدام جنبهای از این پدیده مضر را نشان میدهند. با بررسی این شاخصها، به درک عمیقتری از مکانیسمهای «گروهاندیشی» و پیامدهای آن در حوزههای گوناگون، از جمله سیاست، تجارت، و زمینههای سازمانی دست مییابیم.
علائم گروهاندیشی
توهم آسیب ناپذیری: اعضای گروه، با احساس اعتماد به نفس کاذب، خطرات بالقوه و نتایج منفی را نادیده می گیرند. این برآورد بیش از حد توانایی های جمعی آنها را در برابر مشکلات احتمالی کور می کند.
منطقیسازی هشدارها: اعضای گروه، علائم هشداردهنده یا شاخصهای بالقوه مشکلات را کماهمیت می دانند یا تفسیر میکنند. این امر اغلب به عنوان وسیلهای برای منطقی جلوه دادن یا ارائه توجیهی برای اقدام یا تصمیم انتخابی گروه رخ می دهد.
اعتقاد بی چون و چرا به اخلاق ذاتی گروه: گروه خود را متقاعد می کند که تصمیماتش از نظر اخلاقی برتر است، و باعث می شود که ملاحظات اخلاقی را نادیده بگیرند و دست به اقداماتی بزنند که در غیر این صورت ممکن است غیرقابل قبول باشند.
دیدگاه های کلیشه ای نسبت به غیر خودی ها: اعضای گروه، تمایل دارند دیدگاهها و نظرات بیرونی را بیارزش بدانند، و اغلب افراد مخالف را به عنوان «دشمن» برچسبگذاری میکنند. این طرز تفکر بسته مانع از شناخت ایده های جدید و متفاوت می شود.
خودسانسوری: میل به اجتناب از رویارویی و حفظ هماهنگی باعث میشود که اعضا نظرات متفاوت را سرکوب کنند و از ارائه نظر خود در موضوعی که ممکن است خودشان هم تحت فشار قرار بگیرند، خودداری کنند. این خودسانسوری تنوع افکار و ارزیابی انتقادی را کور می کند.
توهم وحدت: اعضای گروه به اشتباه تصور میکنند که همه با یکدیگر موافق هستند، محیطی را ایجاد میکنند که در آن تردیدها یا اعتراضهای فردی پنهان میماند، که منجر به ادراک نادرست از اجماع میشود.
فشار مستقیم بر مخالفان: افرادی که دارای شجاعت هستند تا نظرات مخالف خود را ابراز کنند، با مقاومت، اجبار یا تهدید به تطابق مواجه میشوند. این فشار باعث سرکوب دیدگاهها میشود و از انجام یک تجزیه و تحلیل کامل از موضوع جلوگیری میکند.
ظهور محافظان خود منصوب (آتش به اختیار): درون گروه، اشخاص خاصی ممکن است به منظور حفاظت از گروه در مقابل نظرات مختلف یا اطلاعاتی که ممکن است دیدگاه عمومی را به چالش بکشد، به طور خودکار نقش حفظ اجماع را بر عهده بگیرند. این پدیده مانعی برای ورود اطلاعات و دیدگاههای متنوع به داخل گروه ایجاد میکند و تنوع اطلاعات و دیدگاهها را به چالش می کشد.
تمام این نشانهها منجر به تصمیمگیریهای نادرست میشوند، زیرا اولویت دادن به همبستگی گروهی و اجماع باعث کمرنگ شدن و از بین رفتن تفکر انتقادی میگردد. تحقیقات نوآورانه جانیس نحوهی عملکرد «گروهاندیشی» را شرح داده و نشان میدهد چگونه گروهها ممکن است درگیر تعصبات و عادات مشترک خود شوند و این امر میتواند رشد و پیشرفت را محدود کند. جلوگیری از «گروهاندیشی» نیازمند ترکیبی از استراتژیها است که تفکر انتقادی، دیدگاههای متنوع و ارتباطات باز را درون گروه ترویج میکند. در این متن، تعدادی از راهکارهای موثر برای جلوگیری از وقوع گروهاندیشی به مرور مطرح میشوند:
تشویق به ارزیابی انتقادی
ایجاد فرهنگ ارزیابی انتقادی در گروه امری بسیار حیاتی است. یک رویکرد پیشگیرانه شامل ایجاد فضایی است که در آن پرسش و بررسی ایدههای پیشنهادی نه تنها مجاز است، بلکه به طور فعال تشویق میشود. این مسئله نیاز به پرورش یک ذهنیت کنجکاو و پرسشگر دارد، به گونهای که اعضای گروه قبل از نتیجهگیری، فرضیات مطرح شده را به چالش بکشند و احتمالات متنوع را ارزیابی نمایند. این رویکرد به عنوان یک مکانیزم دفاعی در برابر خطرات «گروهاندیشی» عمل میکند و منجر به تجزیه و تحلیل جامعتری از موضوع میشود. بنابراین، رهبران به عنوان الگوهایی برای اعضای گروه باید آمادگی خود را برای بازنگری در مسائل و پذیرش دیدگاههای متفاوت و انتقادات تاملبرانگیز در تصمیمگیریهای مبتنی بر دیدگاههای نو به گروه نشان دهند، و در نهایت، با ترویج ارزیابی انتقادی، مواجهه با تصمیمگیریهای دقیق و آگاهانه را فراهم سازند.
اجتناب از گروه های منزوی
اجتناب از گروههای منزوی نیازمند جستجو و بهرهگیری از نظرات کارشناسانی است که به طور مستقیم در گروه حضور ندارند و در مسائل داخلی آن دخیل نیستند. هدف این استراتژی، معرفی دیدگاههای تازه و بینشهای بیطرفانه است که ممکن است نقاط کور یا سوگیریهای احتمالی را در روند تصمیمگیری گروه بروز دهند. با درخواست نظر و پیشنهاد از افرادی که تجربه و تخصصهای متنوعی دارند، گروهها میتوانند فرضیات خود را به چالش بکشند، خطراتی که ممکن است از گروهاندیشی ناشی شوند را کاهش دهند و به تصمیمات دقیقتر و با آگاهی بیشتر دست یابند. این اقدام به عنوان یک محافظ در مقابل تمایل به تمرکز بیش از حد بر مسائل داخلی گروه عمل میکند و اهمیت داشتن دیدگاههای متنوع برای تصمیمگیری مؤثر را تأکید میکند.
ترویج ارتباطات باز
ترویج ارتباطات باز مستلزم ایجاد محیطی است که در آن هر یک از اعضای گروه بتوانند به راحتی دیدگاههای خود را به اشتراک بگذارند، حتی اگر این دیدگاهها با عقاید عمومی همخوانی نداشته باشند. این رویکرد فضایی گسترده و احترامآمیز را فراهم میآورد که افراد را ترغیب به ابراز نظراتشان میکند، بدون اینکه نگرانی از انتقاد یا پیامدها داشته باشند. در این فضا، اعضای گروه میل بیشتری به شرکت در گفتگوهای معنادار دارند و بینشهای خود را آزادانه ارائه میدهند. این روش نه تنها کیفیت بحثها را ارتقاء میبخشد، بلکه فرهنگ نگرش باز و ایجاد راهحلهای مشارکتی را تقویت میکند که در نهایت به تصمیمگیریهای آگاهانه و تقویت احساس وحدت در میان اعضای گروه کمک میکند.
استفاده از نقش مخالف
استفاده از نقش مخالف شامل تعیین فردی برای به چالش کشیدن هدفمند دیدگاه های غالب در گروه و ارائه دیدگاه های جایگزین است. این رویکرد استراتژیک به عنوان یک ابزار ارزشمند برای جلوگیری از گروه اندیشی و افزایش کیفیت تصمیم گیری عمل می کند. از طریق انتصاب یک فرد به این سمت، یک گفتمان پویا و قوی در درون گروه ایجاد میشود که تفکر انتقادی را ترویج می دهد و از خطرات گروه اندیشی یا تثبیت بیش از حد بر یک دیدگاه خاص جلوگیری میکند. استفاده از نقش مخالف به عنوان یک مکانیزم برای بررسی فکری عمل می کند و عمق و دامنه فرآیند تصمیم گیری را با تقویت تجزیه و تحلیل جامع تر و بررسی مجموعه وسیع تری از پتانسیل ها غنی می کند.
تشویق اختلاف عقیده
تشویق اختلاف عقیده در گروه نیازمند آن است که رهبران به وضوح بر ارزش و اهمیت ذاتی در نظرات متضاد و تفاوتهای فکری که بین افراد گروه وجود دارند، تأکید کنند. آنها موظف هستند محیطی را فراهم سازند که در آن اعضای گروه بتوانند بدون ترس از پیامدهای نامطلوب، دیدگاهها و عقاید خود را آزادانه بیان کنند. با اتخاذ اخلاق سازگاری با مخالفت و جلوگیری از پیامدهای نامطلوب ناشی از فشار در گروه، رهبران گروه رشد فرهنگ تعاملی، که شامل گفتگوهای صریح و تفکر خردمندانه می باشند، را نیز تسهیل میکنند. این اقدام نه تنها از خطرات گروهاندیشی جلوگیری میکند، بلکه با اطمینان از بررسی کامل همه دیدگاهها، منجر به تصمیمگیری درستتر میشود.
مطالبه بازخورد
مطالبه بازخورد شامل دعوت مداوم از اعضای گروه به منظور دریافت نظراتشان درباره فرآیند تصمیمگیری و تجربیاتشان از هرگونه فشار احتمالی برای تطابق با سایر اعضاست. این اقدام نه تنها تشویق به شفافیت و انتشار دیدگاهها را در گروه ترویج میکند، بلکه به تشخیص و کاهش سوگیریها و تأثیرات ناخواسته که ممکن است در تصمیمگیریها موانعی برای شفافیت ایجاد کنند، کمک میکند. با ایجاد فضایی که در آن اعضا بتوانند بیهرگونه تردید نظرات خود را مطرح کنند و نگرانیهای خود را از نظر فشار احتمالی بیان کنند، گروه قادر خواهد بود رویکرد خود را در تصمیمگیری بهبود بخشد و به کیفیت کلی نتایج ارتقا بخشد.
بی طرفی رهبران
اصل بی طرفی رهبران در تصمیم گیری اهمیت حفظ یک موضع بی طرفانه و پرهیز از آشکار ساختن زودهنگام تمایلات شخصی را برجسته می کند. این رویکرد محیطی را ایجاد میکند که در آن اعضای گروه قدرت مییابند تا دیدگاههای خود را فارغ از تأثیر موقعیت رهبر بیان کنند. رهبران با خودداری از نظرات خود در ابتدا، گفتمانی باز و متنوع را تشویق میکنند و امکان بررسی دیدگاههای مختلف را فراهم می سازند و حس مالکیت را در میان اعضای تیم برای تصمیم نهایی تقویت میکنند. این رویکرد نه تنها کیفیت فرآیند تصمیمگیری را با کاهش سوگیریها بهبود میبخشد، بلکه فرهنگ مشارکتی را پرورش میدهد که در آن نظرات هر عضو با ارزش شمرده میشود، که در نهایت منجر به نتایج سنجیدهتر و جامعتر میشود.
به اشتراک گذاری اطلاعات
به اشتراکگذاری اطلاعات یکی از راهبردهای حیاتی و مؤثر در فرآیند تصمیمگیری گروهی است. این اقدام علاوه بر ایجاد اعتماد و اعتبار در گروه، اعضا را ترغیب میکند تا با حداکثر توان با دیدگاههای دقیق در بحثها شرکت کنند. همچنین، رهبران با تشویق به بررسی منابع خارجی و انعطاف در دیدگاهها، تفکر انتقادی را ترویج میدهند و از بروز گروهاندیشی جلوگیری میکنند. این رویکرد خطر تجزیه و تحلیل ناقص موضوعات را کاهش می دهد و به گروه کمک میکند تا تصمیماتی را با دامنه گستردهتر و با رویکرد روشنفکرانهتر اتخاذ کند.
استفاده از زیرگروه ها
ترکیب زیرگروه ها به عنوان یک رویکرد تصمیم گیری مستلزم تقسیم گروه بزرگتر به بخش های قابل مدیریت تر است که هر گروه مسئولیت ارزیابی مستقل و مشارکت در بحث های مربوط به گزینه های پیشنهادی را بر عهده می گیرد. این روش کاوشی متنوع تر و بررسی جامع تری از دیدگاه ها و انتخاب های موجود ارائه می دهد. توانمندسازی این نهادهای کوچکتر برای ارزیابی مستقل تصمیمات، سطح عمیق تری از تجزیه و تحلیل را تشویق می کند و به طور بالقوه فضایی برای ارائه بینش های ظریف تر و ملاحظات احتمالی ایجاد می کند. در نهایت، زمانی که این زیر گروهها دوباره گرد هم میآیند تا دیدگاه های خود را با دیگر گروه ها ترکیب کنند، یک دیدگاه جامع و فراگیر شکل میگیرد که باعث تقویت فرآیند تصمیمگیری آگاهانهتر و انعطافپذیرتر می شود.
ترویج تفکر انتقادی
ترویج تفکر انتقادی مستلزم ایجاد فضایی است که در آن توانایی تفکر تحلیلی بسیار ارج نهاده میشود، و در آن اعضای گروه این اختیار را دارند که عقاید غالب و از پیش تعیین شده را به چالش بکشند و راهحلهای مختلف را در نظر بگیرند. این رویکرد نه تنها منجر به تصمیمگیریهای دقیقتر میشود، بلکه ظرفیت افراد برای مواجهه با پیچیدگیها و عدم قطعیتها را تقویت میکند و در نهایت به پیشبرد کلی گروه کمک میکند. هنگامی که تفکر انتقادی مورد پذیرش قرار میگیرد، اعضای گروه با احتمال بیشتری در بحثهای سازنده شرکت خواهند کرد، نقدهای موافقان و مخالفان را ارزیابی میکنند و تصمیماتی اتخاذ میکنند که نه تنها به صورت آگاهانه هستند، بلکه با نوآوری بیشتری و تطابق بهتری با شرایط متنوع انجام میشوند. این رویکرد با افزایش دقت و عمق تجزیه و تحلیل، کیفیت تصمیمگیری را ارتقاء میبخشد و نتایجی را به همراه دارد که با اهداف گروه هماهنگی بهتری خواهند داشت.
در پایان، لازم به ذکر است که گروه اندیشی میتواند تأثیرات منفی بر سلامت روان فرد داشته باشد. هنگامی که افراد برای انطباق با نظرات گروه تحت فشار قرار می گیرند یا نظرات متفاوت و مخالف آنها نادیده گرفته می شود، می تواند منجر به احساس سرخوردگی، انزوا و اضطراب شود. این وضعیت می تواند به ویژه نگران کننده شود اگر ارزش ها یا باورهای شخصی فرد با اجماع گروه در تضاد باشد. به علاوه، عدم توجه به تفکر انتقادی در گروهاندیشی، افراد را از بیان صریح واقعیشان باز میدارد که میتواند منجر به احساس عدم هماهنگی شناختی (cognitive dissonance) و تضاد داخلی (internal conflict) گردد. بنابراین، پرورش محیطی که گفتگوی باز و دیدگاههای متنوع را تشویق میکند، میتواند نه تنها برای تصمیمگیری، بلکه برای ارتقای سلامت روانی مثبت در یک گروه نیز مفید باشد.
Farshid Rashidifar (MSW, RSW, Registered Social Worker, Psychotherapist)
Factor Inwentash School of Social Work
University of Toronto
Comments