فرشید رشیدی فر
مشاور و روان درمانگر
ساخت گرایی اجتماعی (social constructionism) یک دیدگاه نظری است که اظهار دارد درک ما از واقعیت توسط تعاملات اجتماعی و باورهای مشترک شکل می گیرد. از آن روی، جنبههای مختلف زندگی ما، مانند هویت، دانش و معنا، عینی یا ثابت نیستند، بلکه در چارچوبهای اجتماعی و فرهنگی تعریف می شوند. در ساخت گرایی اجتماعی زبان، قدرت و ساختارهای اجتماعی نقش اساسی را در شکل دادن به تجربیات و ادراک ما دارند و ما را به بررسی انتقادی هنجارها، ارزشها و روایتهای اجتماعی که بر درک ما از جهان و نحوه حرکت در آن تأثیر میگذارند، دعوت میکند.
همچنین ساخت گرایی اجتماعی تأثیر قابل توجهی بر روان درمانی دارد از این جهت که عوامل درونی را فقط علل تجربیات و مشکلات افراد نمی داند بلکه نقش زمینه های اجتماعی و فرهنگی را نیز بسیار با اهمیت میشمارد. دیدگاه این رویکرد از روان درمانی اینگونه است که معنی و تفسیری که فرد از تجربیات خود دارد از لحاظ اجتماعی شکل گرفته شده و می تواند در بین افراد و جوامع متفاوت باشند. از آن روی، روان درمانگر باید نقش هنجار های اجتماعی، انتظارات و پویایی قدرت را در فهم بهتر از مشکلات فرد جستجو کند. با درک این موضوع که مسائل تحت تأثیر تعاملات اجتماعی قرار می گیرند، روان درمانگر می تواند، به طور مشارکتی، به فرد در تجزیه و تحلیل روایت های مضر اجتماعی و با چالش کشیدن باورهای ظالمانه کمک کند تا امکانات جدید و توانمندتر برای زندگی خود بسازد. این رویکرد درک عمیقتر و فراگیرتری از تأثیر عوامل اجتماعی بر سلامت روان را ترویج میکند.
درمان پست مدرن (postmodern therapy) که به عنوان درمان پسامدرنیسم (postmodernist therapy) یا رویکردهای پسامدرن (postmodern approaches) به درمان نیز شناخته می شود، یک اصطلاحی است که رویکردهای درمانی مختلفی را در بر می گیرد که در پاسخ به نظریه ها و شیوه های سنتی در روانشناسی پدید آمده است. این مفهوم حقیقت عینی (objective truth) را به چالش میکشد و این ایده را زیر سوال میبرد که «تنها یک راه "درست" برای درک و پرداختن به مسائل روانشناختی وجود دارد». درمانگرانی که از رویکردهای پست مدرن استفاده می کنند، اغلب بر تجربه ذهنی فرد تمرکز می کنند و معانی و احتمالات متعدد را بررسی می کنند. درمان پست مدرن به جای ارائه راه حل های تجویزی، فرد را تشویق می کند تا با کمک روان درمانگر درک روشن تری از مشکلات کنونی خود داشته باشد.
نظریه ساختگرایی اجتماعی بر چهار فرض کلیدی استوار است که اساس تفاوت بین پست مدرنیسم و دیدگاه روانشناختی سنتی را تشکیل میدهد:
۱) ساخت گرایی اجتماعی موضعی انتقادی نسبت به دانش «بدیهی گرفته شده» را پیش میگیرد. ساختارگرایان اجتماعی دانش متعارفی، که در طی زمان درک ما از جهان را سوق داده اند، را به چالش می کشند و فرد را تشویق به تردید در فرضیات ظاهری جهان میکنند.
۲) ساختگرایان اجتماعی معتقدند زبان و مفاهیمی که برای درک کلی کلمه استفاده می شوند محدود به زمان و فرهنگ است، و راه هایی که یک فرهنگ خاص برای درک یک موضوع دارد لزوماً بهتر از راههای دیگر نیست.
۳) ساختگرایان اجتماعی ادعا میکنند که دانش از طریق فرآیندهای اجتماعی ساخته میشود. آنچه ما حقیقت می دانیم محصول تعاملات روزمره بین افراد در زندگی روزمره است. بنابراین یک راه واحد یا درست برای زندگی کردن وجود ندارد.
۴) ساخت و سازهای اجتماعی بهعنوان اعمالی در نظر گرفته میشوند که بر زندگی اجتماعی تأثیر میگذارند و نباید به آنها بطور انتزاعی نگاه کرد. بنابراین دانش و کنش اجتماعی در کنار هم هستند.
برخی از رویکردهای روان درمانی متاثر از ساخت گرایی اجتماعی
روایت درمانی (Narrative Therapy)
روایت درمانی یک رویکرد مشارکتی و توانمندساز به روان درمانی است که داستان هایی را که فرد درباره زندگی خود می گوید را در روند درمان حائز اهمیت می داند. روایت درمانی به افراد کمک میکند تا خود را از مشکلاتشان جدا کنند، دیدگاهی تازه به دست آورند و روایت های جدید و توانمندتر خلق کنند. روایت درمانی از طریق تکنیک بیرونی کردن مشکلات (externalization)، ایجاد داستان های جایگزین (Deconstruction)، و تکنیک های دیگر، حس انعطافپذیری و خودمختاری را در افراد تقویت میکند.
درمان مختصر راه حل محور (Solution Focused Brief Therapy)
درمان مختصر راهحل محور یک رویکرد درمانی هدف مدار و محدود به زمان است که بر کاوش و تقویت نقاط قوت، منابع و راهحلهای موجود افراد برای مشکلاتشان تمرکز دارد. این رویکرد از درمان به جای بررسی علل ریشه ای مسائل، بر شناسایی و ایجاد نتایج مورد نظر فرد در آینده تأکید دارد. در این رویکرد، فرد به کمک درمانگر اهداف واضح و قابل دسترس خود را شناسایی میکند و سپس با برداشتن گام های کوچک به سمت آن اهداف تلاش می کند. این نوع از درمان فرد را متخصص در امور زندگی خودش میداند، از آن روی به فرد کمک میکند تا راه حل های مناسب خود را پیدا کند تا تغییرات معنادار و پایدار را در مدت زمان نسبتاً کوتاهی پرورش دهد.
روانشناسی انتقادی (Critical Psychology)
روانشناسی انتقادی رویکردی است که به چگونگی تأثیر قدرت، ساختارهای اجتماعی و باورهای فرهنگی بر درک ما از خود و دیگران می پردازد. روانشناسی انتقادی و روان درمانی ساختگرای اجتماعی تأکید مشترکی بر جنبه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تجربه انسانی دارند. هر دو رویکرد مفاهیم سنتی سلامت روانی و آسیب شناسی را به چالش می کشند و به دنبال ارتقای عدالت اجتماعی و توانمندسازی هستند. روان درمان گران انتقادی بررسی می کنند که چگونه هنجارهای اجتماعی، سوگیری ها و نابرابری ها بر سلامت و رفاه روانی تأثیر می گذارد. آنها با حمایت کردن از گروه های به حاشیه رانده شده (marginalized) و افزایش آگاهی از راه هایی که توسط روانشناسی می توان سلسله مراتب اجتماعی را تقویت کرد، به دنبال ایجاد زمینه ای عادلانه تر برای فرد هستند. روانشناسی انتقادی تفکر انتقادی را تشویق می کند و فعالانه در جهت رسیدگی به مسائل اجتماعی و ترویج تغییرات مثبت کار می کند.
درمان رابطهای-فرهنگی (Relational Cultural Therapy)
درمان رابطهای-فرهنگی یک رویکرد درمانی است که بر اهمیت روابط و ارتباطات در شکلدهی بهزیستی ما تأکید میکند. این درمان ریشه در این باور دارد که انسان ها ذاتاً نیاز به برقراری رابطه دارند و رشد و توسعه سالم از طریق ارتباطات متقابل همدلانه با دیگران رخ می دهد. این نوع از درمان، مفهوم خودکفایی را به چالش می کشد و بر زمینه ارتباطی که افراد در آن قرار دارند تمرکز می کند. همچنین، بر اهمیت پویاییهای فرهنگی، اجتماعی و قدرت در روابط تأکید میکند و بررسی میکند که چگونه این پویاییها میتوانند به قطع ارتباط و احساس پریشانی کمک کنند. هدف این نوع از درمان ایجاد یک رابطه درمانی است که در آن فرد بتواند حس همدلی، درک و رشد را تجربه کند و همچنین با تقویت ارتباطات درست و پرداختن به الگوهای ارتباطی سالم، تابآوری و توانمندسازی تغییرات دگرگونکننده در افراد ایجاد کند.
ساختگرایی اجتماعی و رویکرد پسامدرن به رواندرمانی باید توسط متخصصان بهداشت روانی که درک کاملی از اصول و تکنیک های مرتبط با ساخت گرایی اجتماعی و رویکرد پست مدرن دارند انجام شود. متخصصانی که میتوانند با مراجعان برای کاوش تجربیات ذهنی، به چالش کشیدن روایتهای مسلط و ساختن معانی جدید کار کنند. بسیار مهم است که روان درمانگران از تحقیقات بهروز و پیشرفتهای جاری در این زمینهها استفاده کنند و به طور مستمر برای رشد و توسعه حرفهای خود تلاش کنند.
Farshid Rashidifar (MSW, RSW, Registered Social Worker, Psychotherapist)
Factor Inwentash School Of Social Work
University of Toronto
Commentaires