استرس، شرایط استرس زا، پاسخ های دفاعی، روش های مقابله
- Farshid Rashidifar
- Jul 11, 2023
- 6 min read
Updated: Jul 15, 2023
فرشید رشیدی فر
مشاور و روان درمانگر
استرس یک واکنش طبیعی فیزیولوژیک و روانی است که ناشی از فشارها یا خواسته هایی است که بر فرد وارد می شود. استرس را می توان به عنوان فرآیندی در نظر گرفت که با یک رویداد، مانند تغییرات مهم در زندگی، وظایف چالش برانگیز یا مشکلات در روابط، ظاهر می شود. همچنین استرس می تواند منشا درونی داشته باشد، مانند افکار منفی، فشارهای خود تحمیلی، یا انتظارات غیر واقعی از خود. هنگامی که فرد با عامل استرس زا مواجه می شود، یک سری پاسخ های شناختی و عاطفی بطور خودکار فعال می شوند. این پاسخ ها ممکن است مستلزم افزایش توجه و هوشیاری، افزایش برانگیختگی، و فعال شدن سیستم پاسخ به استرس بدن باشد که شامل ترشح هورمون های استرس مانند کورتیزول و آدرنالین است. افکار، باورها و تفاسیر فرد در مورد عامل استرس زا نقش اساسی در شکل دادن به واکنش های عاطفی و فیزیولوژیکی آنها دارد. استرس روانی در کوتاه مدت می تواند باعث احساس اضطراب، تحریک پذیری، مشکلات در تمرکز، و تغییر در روند خواب یا اشتها شود. استرس طولانی مدت یا مزمن می تواند به ایجاد یا تشدید بیماری های روانی، از جمله اختلالات اضطرابی و افسردگی کمک کند. همچنین میتواند اثرات مضری بر سلامت جسمانی داشته باشد، مانند اختلال در عملکرد سیستم ایمنی، مشکلات قلبی عروقی و اختلالات گوارشی.
بطور کلی،موقعیتها و شرایط متضاد، که شامل انگیزهها یا اهداف متضاد هستند، دلیل اصلی در ایجاد استرس می باشند. طبقه بندی های مختلفی از موقعیتها و شرایط متضاد بر اساس ماهیت و ویژگی های آنها وجود دارد که در سه طبقه بندی اصلی قرار می گیرند:
تعارض مطلوب (approach approach conflict)
این نوع تعارض زمانی رخ می دهد که فرد باید بین دو یا چند گزینه مطلوب یکی را انتخاب کند. هر گزینه دارای ویژگی های مثبتی است که فرد را در تصمیمگیری دچار مشکل میکند. به عنوان مثال، تصمیم گیری بین دو پیشنهاد شغلی که هر دو به یک اندازه جذاب می باشند، یا انتخاب بین دو سرگرمی مورد علاقه می تواند یک تضاد در تصمیمگیری ایجاد کند. اگرچه این تعارض می تواند باعث استرس شود، اما عموماً نسبت به انواع دیگر کمتر آزاردهنده تلقی می شود.
تعارض نامطلوب (avoidance avoidance conflict)
در این نوع تعارض، فرد با انتخاب بین دو گزینه نامطلوب مواجه میشود. هر دو گزینه دارای جنبه های منفی هستند و فرد باید از بین دو گزینه نامطلوب یکی را انتخاب کند.به عنوان مثال، تصمیم گیری در مورد پرداخت جریمه سنگین یا مواجهه با عواقب قانونی آن می تواند یک تعارض نامطلوب یجاد کند. این نوع تعارض نسبت به تعارض مطلوب آزاردهندهتر است، زیرا هیچ کدام از گزینه ها مطلوب نیست.
تعارض دوسوگرایی (approach avoidance conflict)
تعارض دوسوگرایی زمانی رخ می دهد که یک موقعیت یا تصمیم دارای جنبه های مطلوب و نامطلوب باشد و فرد بین نزدیک شدن به جنبه های مثبت و اجتناب از جنبه های منفی دچار تعارض شود. این تعارض زمانی به وجود میآید که احساسات متفاوت یا انگیزههای متضاد مرتبط با یک گزینه وجود داشته باشند. یک مثال متداول تصمیم گیری در مورد ارتقای شغلی است که حقوق بالاتری ارائه می دهد، اما همچنین به مسئولیت های بیشتر و ساعات کاری طولانی تری نیاز دارد. فرد جذب مزایا می شود اما به دلیل ساعات طولانی تر او را باعث تردید میکند که منجر به حالت دوسوگرایی و استرس می شود.
مقابله با استرس شامل به کارگیری استراتژی های مختلف برای مدیریت و کاهش تأثیر عوامل استرس زا است که از سه سطح مختلف می توان به آن پرداخت: بیولوژیکی (biological) ، روانشناختی و میان فردی (psychological and interpersonal) و اجتماعی-فرهنگی (sociocultural). علاوه بر این، دو شیوه مقابله ای (coping styles) رایج که در رابطه با مدیریت استرس به کار میروندعبارتند از مقابله تکلیفمحور (task oriented) و مقابله دفاع محور (defense oriented). در نظر گرفتن سه سطح به هم پیوسته می توانند تصویر بهتری به ما ازمکانیسم های مقابله ای برای مقابله با استرس ارائه دهند:
در سطح بیولوژیکی، افراد دارای دفاع ایمنی و مکانیسم هایی هستند که برای ترمیم و مقابله با آسیب طراحی شده اند.
در سطح روانی و میان فردی، افراد الگوهای مقابله ای از پیش آموخته شده و مکانیسم های دفاع از خود را به کار می گیرند و از حمایت خانواده و دوستان خود بهره مند می شوند.
در سطح اجتماعی-فرهنگی، منابع گروهی وجود دارد که افراد می توانند به آنها دسترسی داشته باشند، از جمله اتحادیه های کارگری، سازمان های مذهبی، و سازمان های اجرایی.
این سطوح با یکدیگر در تعامل هستند و ناکارایی در تلاشهای مقابلهای در یک سطح میتواند به طور قابلتوجهی بر آسیبپذیری فرد در سطوح دیگر تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، اگر دفاع ایمنی از بین برود، نه تنها بر سلامت جسمانی تأثیر می گذارد، بلکه می تواند پیامدهای روانی نیز داشته باشد. به طور مشابه، الگوهای مقابله روانشناختی ناکارآمد می توانند به ظهور سایر مشکلات سلامتی کمک کنند.در نتیجه، مدیریت استرس مستلزم رویارویی با دو چالش اصلی است: پاسخگویی مؤثر به الزامات تحمیل شده عامل استرسزا و محافظت از خود در برابر آسیبها و آشفتگیهای روانی یا فیزیکی بالقوه.رویکردهایزیر را می توان در هر سطح برای مقابله با این چالش ها به کار گرفت.
مقابله تکلیف محور ( coping task oriented)
مقابله تکلیفمحور ممکن است شامل ایجاد تغییرات در خود یا محیط اطراف، حمله مستقیم به مشکل، یا یافتن مصالحه های قابل اجرا باشد. برای مثال، اگر زن و شوهری با درگیریهای مکرر بر سر کارهای خانه مواجه هستند، مقابله تکلیف محور میتواند شامل اندیشیدن یکی از همسران در مورد رفتارهای خود و تلاش فعالانه برای بهبود، تنظیم مجدد فضای زندگی برای کنترل کردن کارها، برقراری رابطه کلامی بطور واضح برای تقسیم مسئولیتها و یا یافتن مصالحهای متناسب با نیازهای هر دو طرف باشد. با پرداختن فعالانه به چالشها از طریق راهبردهای مقابلهای تکلیف محور، زوجها میتوانند ارتباطات و همکاری بین خود را تقویت، و یک رابطه سالمتر و هماهنگتر را ایجاد کنند.
مقابله دفاع محور (defense oriented coping)
تاثیر مخرب عامل استرس زا بر روی حس کفایت و شایستگی افراد، اغلب باعث مقابله دفاع محور از سمت آنها می شود. در چنین مواردی، هدف از رفتار آنها در درجه اول محافظت از خود است نه حل وضعیتی که در آن قرار دارند. به عنوان مثال، اگر همسری در طی یک اختلاف احساس کند مورد انتقاد یا سرزنش قرار گرفته است، ممکن است با سلبمسئولیت، انکار هر گونه اشتباه، یا فاصله گرفتن عاطفی بمنظور جلوگیری از درگیری بیشتر، واکنش تدافعی نشان دهد.بدین شکل، حفظ خود و محافظت از عزت نفس خود بر مشارکت فعالانه در تلاش برای حل مسائل اساسی اولویت پیدا میکند. در حالی که این واکنش تدافعی ممکن است به طور موقت آنها را از احساس بدی که در آن لحظه دارند محافظت کند، اما می تواند مانع از گفتگوی سازنده و مانع از بهبود رابطه در دراز مدت شود.
بطور کلی، دو نوع از پاسخ های دفاع محور وجود دارند. دسته اول شامل پاسخ هایی مانند گریه، صحبت های مکرر و سوگواری است که به عنوان مکانیسم های ترمیم آسیب روانی عمل می کنند. دسته دوم شامل مکانیسم های دفاع از نفس (ego defense) یا دفاع از خود است. این مکانیسمها، مانند انکار(denial) و سرکوب (repression)، تنش و اضطراب را کاهش میدهند و در عین حال فرد را از آسیبهای عاطفی محافظت میکنند. به عنوان مثال، فردی که نگران این است که چالش های او در ابراز صمیمیت ممکن است منجر به خاتمه یک رابطه شده باشد، ممکن است با سرزنش کردن طرف مقابل، از یک استراتژی مقابله تدافعی استفاده کند. چنین مکانیسمهای دفاعی نفس (ego)، برای محافظت از افراد در برابر تهدیدهای بیرونی، مانند شکست در روابط، و همچنین تهدیدات درونی، مانند احساس گناه ناشی از تمایلات یا اعمالی که پشیمانی را برمیانگیزد، فعال می شوند. به نظر می رسد این مکانیسم های دفاعی با به کارگیری یک یا چند راهبرد زیر از فرد محافظت می کنند:
انکار، تحریف یا محدود کردن تجربیات خود؛
کاهش مشارکت عاطفی یا شخصی؛
درگیر شدن در رفتارهایی که با تهدیدها یا آسیب های احتمالی مقابله می کند.
مدیریت استرس برای حفظ یک زندگی سالم و متعادل بسیار حیاتی است. این شامل اتخاذ استراتژیها و تکنیکهایی برای مقابله مؤثر با فشارها و چالشهایی است که با آنها مواجه میشویم. تکنیک های موثر مدیریت استرس ممکن است شامل ورزش منظم، درگیر شدن در فعالیت های آرامش بخش مانند مدیتیشن یا تمرینات تنفس عمیق، تمرین مدیریت زمان، جستجوی حمایت اجتماعی و حفظ یک سبک زندگی سالم باشد. با مدیریت فعال استرس، افراد می توانند بهزیستی کلی خود را افزایش دهند، تأثیر منفی استرس بر سلامت جسمی و روانی خود را کاهش دهند و احساس انعطاف پذیری و آرامش درونی بیشتری را پرورش دهند.در این پروسه نقش روان درمانگران بسیار حائز اهمیت است. آنها از تکنیکهای درمانی مختلف برای کمک به مراجعان برای شناسایی و رسیدگی به الگوهای فکری ناسازگار، توسعه راهبردهای مقابلهای مؤثر و افزایش انعطافپذیری کلی خود استفاده میکنند. روان درمانگران افراد را قادر می سازند تا درک عمیق تری از عوامل استرس زا به دست آورند و آنها را با ابزارهای لازم برای هدایت و مدیریت استرس به شیوه ای سالم تر و پایدارتر مجهز می کنند.
Farshid Rashidifar (MSW, RSW, Registered Social Worker, Psychotherapist)
Factor Inwentash School Of Social Work
University of Toronto
Comentários